معرفت

ساخت وبلاگ
«ادامۀ ما»بر اساس یک اصل ثابت شدۀ علمی ماده هرگز نابود نمی شود بلکه از شکلی به شکل دیگر در می آید. بدن ما از ماده تشکیل شده است. از سلول، مولکول و اتم. اخیراً دانشمندان اظهار داشته اند که اتم های بدن هر انسان از کهکشان های گوناگون و متعددی آمده است. بعد از مرگ ما اگر بدن دفن شود این اتم ها به خاک می پیوندند و اگر سوزانده شود بخشی از آن به گاز تبدیل شده و بخشی دیگر به خاکستر که آن نیز نهایتاً به خاک باز خواهد گشت. اگر فرض را بر این بگیریم که هیچ روحی در کار نیست که بعد از مرگ حیات خود را به واسطۀ آن ادامه دهیم، شاید بتوان با توجه به همین اتم های نابودنشدنی امیدی به ادامۀ حیات داشت. به این نحو که وقتی اتم های مغز ما که ادراک ما را رقم می زنند بعد از مرگ به عناصر زمین بپیوندند از آنجایی که هیچ پایانی برای هستی نخواهد بود چون مدام ستارگان جدید و سیارگانی نو پدید آمده اند و خواهند آمد، قطعاً این اتم ها بر حسب یک اتفاق در این زمان بی انتها دوباره در یک کالبد دیگر مجتمع خواهند شد و ادراکی که اکنون در وجود ما قرار دارد دوباره در ژنهای کالبدی تازه که بدن هر گونه موجودی ممکن است باشد پدید خواهد آمد. حالا ممکن است این اتفاق در زمانهای بسیار طولانی بعد از مرگ ما رخ دهد، مثلاً دویست میلیارد سال بعد، اما از آن جایی که ما در این دویست میلیارد سال وجود نداشته ایم، به محض اینکه چشمانمان را پس از مرگ بستیم در کمتر از ثانیه ای در کالبد دیگری چشم خواهیم گشود و ابداً متوجه گذر چنین زمان طولانی و مدیدی نخواهیم گشت. احتمالاً این چرخه تا ابد ادامه پیدا خواهد کرد. پس بر اساس پذیرفتن اصل نابود نشدن ماده، این احتمال می رود که ما زندگی ابدی داشته باشیم و هر بار بر اثر یک اتفاق، اتم های ما در کالبد موجود معرفت...ادامه مطلب
ما را در سایت معرفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maarefatt بازدید : 9 تاريخ : چهارشنبه 24 آبان 1402 ساعت: 15:02

«به مناسبت سالروز تولد استادم؛ دکتر مهدی نوریان»سال ۱۳۷۸ بود که برای تحصیل در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی وارد دانشگاه اصفهان شدم. دانشگاهی که هم پرآوازه و دیرینه و هم در شهر خودم بود، یعنی همانی که می خواستم. وقتی برنامۀ درسی را ارائه کردند در مقابل دو درس، یک نام نوشته شده بود: مثنوی معنوی (دکتر مهدی نوریان)، قصاید مسعود سعد سلمان (دکتر مهدی نوریان). اولین دیدارم با او روزی بود که برای اولین درس مثنوی مولانا چشم به در ورودی کلاس دوخته بودم تا ببینم مهدی نوریان کیست. وارد شد و کلاس با حضورش در سکوتی مطلق فرو رفت. اگر بخواهم با یک بیت از همان کتاب مستطاب مثنوی توصیفش کنم باید گفت:دید شخصی فاضلی پرمایه ایآفتابی در میان سایه ایهمچون دژی بود حصین و دست نیافتنی، همچون کوهساری بلند که ستیغش عقاب­های بازیگوشی همچون ما جوانک های ترم اولی را به چالش می کشید. برای من که جوان هجده ساله ای بودم با سوال های بسیار در ابتدا کمی شیوۀ تدریس استاد سختگیرانه می نمود زیرا در طول کلاس معمولاً کمتر امکانش بود تا بتوانی از او سوالی بپرسی. با تمرکزی ویژه درس می گفت که گویی بخشی از اجرای یک تئاتر بود و اگر دانشجو سوالی می پرسید این تمرکز به هم می ریخت. همان طور که در یک تئاتر همۀ تماشاگران ساکت می نشینند تا نمایش تمام شود و نمی توانند در حین نمایش با بازیگر صحبت کنند، شیوۀ تدریس ایشان هم شبیه به همین بود. این ماجرا باعث شد که در ابتدا بین من و استادم فاصله ای بیفتد، زیرا که جوانی بودم خام و بی تجربه و هنوز به حدی از رشد و قوت دریافت نرسیده بودم که احوال او و محسنات شیوۀ تدریسش را درک کنم. بداهه از نگارنده:سایه دیدم آفتابی بود او شربتی دیدم شرابی بود اوتا وقتی که دو ماجرا رخ داد که مرا به او نزدیک تر کر معرفت...ادامه مطلب
ما را در سایت معرفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maarefatt بازدید : 9 تاريخ : چهارشنبه 24 آبان 1402 ساعت: 15:02

- کاج متوشلخدرختی به نام «کاج متوشلخ» با چهار هزار و هشتصد و پنجاه سال سن در ناحیۀ کوه های سفید شهرستان اینیو از ایالت کالیفرنیای آمریکا، پیرترین درخت دنیاست. به علت عمر طولانی «متوشلخ» از پیامبران بنی اسرائیل، این نام بر کهن ترین درخت نهاده شده است. درختی قدیمی تر از این به نام «پرومتئوس» با پنج هزار سال سن در نوادای آمریکا وجود داشت که در سال هزار و نهصد و شصت و چهار میلادی توسط یک محقق طی شرایطی بحث برانگیز بریده شد و تا به امروز رکورد کهنسال ترین درخت ثبت شدۀ جهان را در اختیار دارد. دومین درخت پیر زمین، «سرو ابرکوه» یزد با چهار هزار و پانصد سال سن است. برخی افسانه ها کاشتن آن را به زرتشت؛ پیامبر ایران باستان و برخی دیگر به یافث؛ پسر نوح نسبت می دهند. این دو درخت بیش از دو هزار و پانصد سال قبل از میلاد مسیح بر زمین بوده اند! بیست و شش درخت در جهان شناسایی شده اند که قبل از میلاد مسیح وجود داشته و همچنان زنده اند. درخت عظیم دیگری در خراسان ایران وجود داشت به نام «سرو کاشمر» که آن نیز طبق افسانه ها به دست زرتشت کاشته شده و نزد ایرانیان مقدس بود. نام این درخت در شاهنامۀ فردوسی نیز آورده شده و ماجرای کاشت آن روایت گردیده است. «سرو کاشمر» به دستور متوکل؛ خلیفۀ عباسی بریده و توسط گماشته اش در نیشابور؛ «ابوالطیب» به بغداد فرستاده شد. یک روز قبل از رسیدن درخت به بغداد، متوکل به قتل رسید و ایرانیان این واقعه را مطابق پیشگویی زرتشت دانستند که گفته بود هر کس این درخت را ببرد کشته خواهد شد.:: موضوعات مرتبط: یک قطره دانش معرفت...ادامه مطلب
ما را در سایت معرفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maarefatt بازدید : 7 تاريخ : چهارشنبه 24 آبان 1402 ساعت: 15:02